۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

The Simpsons


"سیمپسون ها" محصول سال 1989 و شبکه "فاکس" می باشد. داستان سریال درباره خانواده ای از طبقه متوسط جامعه به نام خانواده "سیمپسون" می باشد که متشکل از یک زن و شوهر و سه فرزند هستند.پدر خانواده "هومر" در کارخانه انرژی اتمی شهر "اسپرینگ فیلد " کار می کند. "هومر" بی دقت   و شلخته و تنبل است به نوعی می توان گفت جمیع العیوب است. "مارج" همسرش به عنوان یک زن خانه دار رفتار های شوهرسبک سر  و پسر شر خانواده "بارت" را تحمل می کند. "بارت" که از سال 1989 در ده سالگی مانده ، از آن دست پسر هاییست که نه تنها خانواده که کل شهر از دست او به عذاب است. از صاحبان کسب گرفته تا مسئولین رده بالا همه به نوعی حداقل یک بار مورد هتک حرمت به انواع گوناگون توسط "بارت" قرار گرفته اند به صورتی که حتی مجسمه شهر نیز از دست این پسر شر امان نمانده است و کله خود را از دست داده است. "لیسا" خواهر "بارت" بیشتر تمایل به فعالیت های اجتماعی و جمعی دارد و گاهی از سن خود بیشتر نشان می دهد. دیگر فرزند خانواده "مگی" نام دارد که در دوران خردسالی به سر می برد و همواره در حال مکیدن پستانکیست که در دهان دارد. این خانواده یک سگ به نام "سانتای یاور" و یک گربه به نام " گوله برف 2" نیز دارند که در بعضی قسمتها نقش کلیدی ایفا می کنند. 
http://persianisland.blogspot.com



persianisland.blogspot.com
 کلیت سریال درباره خانواده ایست از هم پاشیده که هر کس به راه خود می رود و  تحت تاثیر جامعه مدرن هنجار شکنی ها در این خانواده نمود پیدا می کند. به عنوان مثال پدری را تصور کنید که با پسر خود شرط بندی می کند کی می تونه با بدن کاملا بر/هنه تا سر کوچه بره و بر گرده. سریال کاملا با طنزی تلخ نه تنها خانواده  بلکه سیاست و جامعه را  نقد می کند.شغل هومر در کارخانه انرژی اتمی نقدیست به زیان های محیط زیستی کارخانه ها، دبستانی که "بارت" و خواهرش در آن درس می خوانند نقدیست بر سیستم آموزشی. و  تاثیر بعضی برنامه های تلویزیونی بر خانواده "سیمپسون " نقدیست رسانه های ارتباط جمعی. سریال "سیمپسون ها" تصویری است نه از خانواده معاصر آمریکایی بلکه از خانواده آمریکایی در سالهای آینده تحت تاثیر زندگی مدرن و مکانیکی. شاید"هومر" پدر خانواده با اعمال اشتباهش ما را به خنده بیندازد و شاید عصبانیت ما را بر انگیزد ولی کارهای "هومر" از روی بد ذاتی او نیست بلکه بیشتر به خاطر ساده انگاری اوست. در همسایگی سیمپسون ها خانواده ای زندگی می کنند که پدر خانواده روشنفکر و با ادب و اخلاق است. پسر هایش نیز درس خوان و پاستوریزه اند ، این خانواده از دیدن رفتار "سیمپسون ها" همیشه در تعجبند به عنوان مثال وقتی می بینند "بارت" و"هومر" به عنوان پدر و پسر شروع به کتک زدن یا سر کار گذاشتن یکدیگر می کنند ، و بعد از اتمام  آن با هم می خنندند و در کنار هم  شروع به تماشای تلویزیون می کنند. گاهی فرزندان خانواده مثبت ما که باید سر وقت به رختخواب روند از کنار پنجره اتاق خود ،داخل خانه پر سرو صدای خانواده سیمپسون را دید می زنند و آرزوی داشتن پدری همانند "هومر سیمسون" را می کنند. 
http://persianisland.blogspot.com
امتیاز: 9.2
سختی دیالوگها: 3.5
مخاطب: عام

دیالوگ برگزیده:
هومر: "مارج" بعضی وقتا آدم باید به همون راهی بره که عشقش میکشه.
مارج: تو همیشه به همون راهی میری که عشقت میکشه. چطوره یه بارم به اون راهی بری که مغزت بهت میگه.


بارت: میشه یه آب جو بخورم
هومر: باشه، ولی وارداتی (گرون) نباشه ها.
مارج: هومر!!!!!
هومر: بالاخره عزیزم باید یه محدودیتی برای بچه گذاشت .



۴ نظر:

dim douz گفت...

سلام

ممنون از مطلبت

نمی دونم چرا چند وقته گوگل ریدر پست های شما رو نصفه نشون میده !

اگه میشه حالا که از کارتون ها هم نمونه اوردید
مطلبی در باره فامیلی گای هم بنویسید

amir,ISBN84 گفت...

سلام
حتما ، فمیلی گای هم سریال خوبیه.

آرش گفت...

سلام
انجل هستم تو پی سی :دی
سریالهای مانگا هم میبینی اگه میبینی میشه نقد و معرفی چندتاشون رو بزاری مخصوصا من از Death Note خیلی خوشم میاد
موفق باشی

amir,ISBN84 گفت...

سلام
Death Note رو فیلمشو دیدم،مانگا هم پراکنده دیدم، ولی پشت سر هم یه سریالشو ندیدم.
انیمه Avatar: The Last Airbender هم خوبه
ممنون