۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

That 70's show


"اون نمایش دهه هفتادی" محصول شبکه فاکس ، بین سالهای 1998 تا 2006 نمایش داده شد. این "سیت کام" روایت گر زندگی چند نوجوان در دهه هفتاد در شهری در ایالت" ویسکانسین" می باشد. "اریک فورمن" نوجوانی لاغر و بانمک است که با خانواده خود که از طبقه متوسط جامعه هستند زندگی می کند. زیر زمین خانه های محل جمع شدن "اریک" با دوستان دیگرش است. "دانا " دوست دختر "اریک" دختری با جثه بزرگ و صدایی خش دار است . "فز" دانش آموزی خارجی است که در آمریکا تحصیل می کند و رنگ پوست و لهجه به خصوص آن نشان از این می دهد که از یکی از کشور های آمریکایی جنوبی آمده است. "جکی" دختری مغرور و حسود ، که زیاد حرف می زند و "استیو" پسری خونسرد که مادر و پدرش او را ترک کرده اند و "مایکل کلسو" قطب سریال با بازیگری "اشتون کوچر" که نقش پسری با هیکلی بزرگ ولی مغزی کوچک را بازی می کند. 
http://persianisland.blogspot.com




persianisland.blogspot.com
این سریال در زمان پخش خود با سریالی بسیار موفق به نام "دوستان" رقابت می کرد و با توجه به اینکه هیچگاه به اقتدار سریال رقیب خود نرسید ولی به مدت هشت سیزن نمایش داده شد که این نشان از موفقیت آمیز بودن سریال در جذب مخاطب بود. این سریال با استفاده از مضامین دهه هفتادی از قبیل ظهور "هیپی ها" ، ورود تکنولوژی ، استفاده از مواد مخدر در بین نوجوانان و جنبش های فمینیستی  جای خود را بین بینندگان کنجکاو تلویزیون باز کرد. "اشتون کوچر" در نقش شخصیتی که ویژه گیهای بسیاری با "جویی" سریال فرندز داشت یکی از کارکتر های تاثیر گذار این سریال به حساب می آمد ، به گونه ای که جدا شدنش از این سریال یکی از مهم ترین عوامل پایان یافتن سریال شمرده می شد. 
http://persianisland.blogspot.com
می توان سیزن های میانی این سریال را بهترین قسمت ها و خنده دار ترین آنها دانست، البته این سریال نیز به مانند همسانان خود به شدت به ویژه گیهای "سیت کامهای " دهه نودی وابسته بود و شاید برای علاقه مندان "سیت کامهای" مدرن به مانند "انفجار بزرگ "و " دومرد و نصفی"  چندان جذاب نباشد .
http://persianisland.blogspot.com
امتیاز: 7
مخاطب :عام
سختی دیالوگها: 2.5

دیالوگ برگزیده:
اریک: شما هر رو می دونید که من چقدر برای دخترتون احترام قائلم،و چقدر دخترتونو دوست دارم، ولی این دوست داشتن یچیزش که جالبه اینه که بعضی وقتا به صورت فیزیکی نشونش می دیم.
باب(پدر دختر): تو بهتره اون چیزی رو که من فکر می کنم می خای بگی رو نگی، .چون اونوقت من عصبانی می شم، ، و این عصبانی شدن یه چیزش که جالبه اینه که بعضی وقتا به صورت فیزیکی نشونش می دم. 

persianisland.blogspot
*****
باب: این آگهی رو ببین، دارن یه فروشگاه حراجی تو شهر ما باز می کنن...14 دلار برای یه توستر(نون) ، باورت میشه.
رد: نه باورم نمیشه باب، من همین توسترو از مغازه تو به دو برابر قیمت خریدم.
باب: آره دیگه، منم همینو میگم.
رد: چیو می گی؟ اینکه تو پاچم کردی...!

هیچ نظری موجود نیست: