۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه

Modern Family


سریال"خانواده مدرن" محصول سال 2009 و شبکه "ABC" میباشد. داستان سریال درباره چند خانواده است که هر یک خصوصیات منحصر به فرد خود را دارند و در عین حال با هم نیز رابطه فامیلی دارند. پدر خانواده "جی" که فردی مسن ولی ثروتمند است با زنی زیبا به نام "گلوریا" به تازگی ازدواج کرده که چند ده سال از خودش کوچکتر است. او اهل کشور " کلمبیا" است و لحجه غلیظ کلمبیایی دارد، او از شوهر قبلی خود یک پسر به نام "منی" دارد. خانواده دیگر خانواده "دانفی" نام دارد، مادر خانواده "کلر "نام دارد که در حقیقت دختر "جی " هست، بر خلاف "کلر " که خیلی منظم و قانون مدار است ، شوهر او "فیل" کاملا بی خیال و بازگوش است، او به عنوان یک پدر معرکه شناخته می شود البته از نظر فرزندان. او در تفریحات خطرناک فرزندانش شرکت می کند، سعی می کند خود را از نسل جدید عقب نداند، از اصطلاحات و حرکات تین ایجرها تقلید می کند و به شدت از همسرش می ترسد ، و به نوعی یکی از فرزندان خانواده محسوب می شود تا پدر خانواده. در خانواده دیگر "میچل" فرزند پسر "جی" قرار دارد که با فردی هم جنس خود "کامرون تاکر" پیوند زناشویی بسته، و به تازگی آنها فرزند خردسالی را از کشور"ویتنام" به فرزند خوانده گی قبول کرده اند. این چند خانواده و تعاملات بین آنها ما را با سریالی مواجه کرده کرد که یکی از مفرحترین سریالهای در حال پخش نام گرفته. 


این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط  کمیک تری خلق می شود. به عنوان نمونه خانواده "جی" خانواده ایست که تقریبا هیچ همخوانی ای بین افراد آن وجود ندارد، "جی " فردی مسن و با تجربه است، که چندان به روابط عاطفی اعتقاد ندارد، از طرفی همسر او کاملا افراط گرا و احساس گراست، پسر زن ، بین هویت آمریکایی و کلمبیایی گرفتار شده، و از طرفی بین نا پدری آمریکایی و پدری کلمبیایی. از طرفی "میتچل" و "کامرون" که هر دو مرد هستند باید از فرزندی شیرخوار مراقبت کنند که اتفاقا از نژاد آسیایی هاست، هر چه این دو مرد تلاش می کنند که نقش مادرانه خود را برای سرپرستی از کودک تقویت کنند به مشکلات بیشتری بر می خورند ، از طرفی هم باید به "پچ پچ" های در گوشی مردم و مخصوصا تکه ها و تمسخر های پدر "میتچل"   عادت کنند. شاید سریال می خواهد این نکته را متذکر شود که فارغ از تفاوت های فردی باید به جای اینکه خود را عوض کنیم خود باشیم و دیگران را هم با تمام خصوصیات مثبت و منفی فردی آنها بپذیریم.
سریال از ابتدا بیننده را به خود و دیالوگهای هوشمندانه و فوق العاده کمیک خود جذب می کند. شخصیتها از همان ابتدا جای خود را در دل بینندگان باز می کنند و ریتم تند سریال همراه با تکنیک دوربین روی دست که حالت مستند گونه به سریال می دهد باعث ارتباط هر چه بیشتر با روند داستان می شود. موقعیت های سریال که با دیالوگ ها همراه می شوند گاهی به قدری خنده دار هستند که کنترل خنده با صدای بلند گاهی مشکل می شود. هر دقیقه سریال حاوی نکات آموزنده و مفرح و شاد است، هنگام دیدن سریال به دلیل ریتم تند آن گذشت زمان را احساس نخواهید کرد . این سریال نشاط "Arrested Development " و تیز بینی "Frasier"  را با هم دارد.


سختی دیالوگها:  3
مخاطب: عام

گزیده دیالوگها:
فیل:  بچه هاااا بیاد پایین
هیلی:  چرا اینقدر داد میزنین، ما همین بالاییم، یه اس ام اس بفرستین.
کلر:  دیگه چی؟ این چه دامنیه پوشدی
هیلی:  چشه
کلر(خطاب به همسرش فیل):  عزیزم ، چیزی نمیخای به دخترت بگی راجب دامنش
فیل:  ببخشید! آهان، وای چه قدر قشنگه دامنت دخترم
هیلی:  مرسی
کلر:  نه ، منظورم اینه که خیلی کوتاهه، مردم می فهمن که تو دختری ، لازم نیست ثابتش کنی.
########
گلوریا:  ما با هم خیلی فرق داریم، اون (شوهرش) مال شهره، اهله تجارته، و من از یه دهکده کوچک اومدم، خیلی فقیر، ولی خیلی خیلی قشنگ. روستای شماره یک حساب میشه تو کل کلمبیا در...در..بهش تو انگلیسی چی میگن؟
جی:  قتل و غارت
گلوریا: آره ، ،آفرین قتل و غارت
########
جی(درباره پدر تنی "منی" که کلمبیاییه) بعد از اینکه "منی" گفته بود پدر من شبیه سوپر من میمونه : تنها چیزی که پدر "منی" رو شبیه سوپر من میکنه اینه که هر دوشون به صورت غیر قانونی تو این کشور فرود اومدن.



۱ نظر:

Unknown گفت...

اگه میشه دیالوگ های بیشتری بنویسید.
ممنون