۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

Moment of truth


مسابقه تلویزیونی "لحظه حقیقت" محصول سال 2009 و شبکه " فاکس " می باشد.در این مسابقه شرکت کننده گان ابتدا توسط دستگاه دروغ سنج آزمایش می شوند، سوالاتی در حوزه های مختلف در زندگی آنها پرسیده می شود، و سپس از میان این سوالات تعدادی انتخاب شده و از شرکت کننده در مقابل دوربین و تماشاچیان و دوستان و خانواده شرکت کننده توسط مجری این برنامه "مارک والبرگ" ، پرسیده می شود. بر اساس تعداد سوالاتی که درست جواب داده شود ، فرد مورد نظر به مراحل بالاتر حرکت می کند و از جوایزی تا پانصد هزار دلار بهره مند می گردد. درست جواب دادن به سوال بر اساس صداقت فرد تعیین می شود، یعنی اگر فرد جواب سوال را صادقانه بدهد برنده و اگر دروغ بگوید بازنده می شود. با افزایش جوایز و بالا رفتن مراحل سوالات سخت تر و خصوصی تر می شوند، و جواب صادقانه دادن را برای شرکت کننده در مقابل  افراد مرتبط با سوال که در مسابقه و روبروی او حضور دارند مشکل می کند. 
persianisland.blogspot.com

۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

Spartacus : Blood and Sand



سریال "اسپارتاکوس: خون و شن" محصول سال 2010 و شبکه "Starz" می باشد. "اسپارتاکوس " جنگجویی از نسل "تریشن " هاست که با "رومن"ها برای از بین بردن "بربر" های متخاصم برای دفاع از روستاهای خود پیوند دوستی می بندند. فرمانده لشکر "رومن" ها "کلادیوس گلیبر"  به دلیل جاه طلبی به جای مقابله با "بربر" ها تصمیم به مقابله با "میتراییان " (پارسیان قدیم) می گیرد. "تریشن" ها از این تصمیم مخالفت و سرپیچی می کنند و "اسپارتاکوس" به تنهایی به روستای خود برای نجات همسر زیبایش حرکت می کند. لشکریان "رم" او و همسرش را دستگیر می کنند ، زنش را به بردگی می فرستند و خود او را با بقیه"تریشن" ها برای اعدام به مراسم مبارزات گلادیاتورها در "کاپوا" منتقل می کنند.
http://persianisland.blogspot.com

Inglourious Basterds

فیلم"حرامزادگان گمنام" محصول سال 2009 و به کارگردانی "کوئنتین تارانتینو" می باشد. این فیلم داستان گروهی از یهودیان آمریکایی می باشد که تحت فرماندهی ستوان "آلدو رین" به فرانسه تحت اشغال آلمان می روند و از هر گونه روشهای انسانی و غیر انسانی استفاده کرده و فرماندهان و افسران نازی را  شکنجه و به قتل می رسانند. روشهای ابدائی این گروه خشن و مهارت آنها در کشتار تعداد زیادی از آلمانی ها ، آنها را به گروهان "حرامزادگان " در آلمان معروف کرده. از طرفی ما با فردی با نام کلنل "لاندا" مامور "اس اس" مواجه می شویم ، که به شکارچی یهودیان  معروف است و آوازه هوش و درایت او ترس بر اندام یهودیانی می اندازد که از ترس اعدام شدن، در نقاط مختلف فرانسه پنهان شده اند. و ضلع آخر این مثلث دختری زیبا به نام "شوشانا" می باشد که خانواده اش توسط کلنل "لاندا" کشته شده اند .
فیلم از سکانسی از ادای دین "تارانتینو" به سینمای "سر جیو لئونه " شروع می شود.  یک کلبه چوبی بر فراز ثپه ای سرسبز و فردی در حال خرد کردن هیزم با تبر در کنار کلبه. ناگهان صدای موتور ماشین ها از دوردست مرد عرق کرده را متوجه خود می کند. خودروهای نظامی آلمانها همچو سوارانی در لانگ شاتی از دشت زیبا به کلبه نزدیک می شود. دختران صاحب خانه به داخل کلبه می روند. مامور "اس اس" کلنل "هانس لاندا" از ماشین پیاده می شود، از همان ابتدا نحوه برخورد او با مرد فرانسوی کاملا برای یک مامور عالی رتبه "اس اس" عجیب است. او نه اخموست نه خشک نه بی ادب ، اتفاقا کاملا گرم و خوش برخورد و مودب است ، او برای وارد شدن به خانه مرد اجازه می گیرد و بر دستان دختران مرد بوسه می زند و به جای دعوت مرد برای نوشیدن شراب  می گوید:"می دونین آدم تو مزرعه که میاد هوس شیر محلی میکنه، میشه بجاش یه لیوان شیر محبت کنید".


۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

Human Target


"هدف انسانی " محصول سال 2010 و شبکه "فاکس" می باشد . "کریستوفر چنس" متخصص امور امنیتی، محافظ و کارآگاهی خصوصی می باشد ، که با قرار دادن خود به عنوان سپر انسانی از مشتریان خود در مقابل ترور محافظت می کند. او به طور محسوس یا غیر محسوس مشتریان خود را که قرار است هدف ترور قرار بگیرند دنبال کرده و یا خود را در موقعیت آنها قرار می دهد و در لحظه ترور با زیرکی وارد عمل می شود و فرد یا افراد اجیر شده را از میان برمی دارد. او با دفتری خصوصی که توسط همکارش "وینستن" اداره می شود همکاری می کند، و فردی مرموز و زیرک به نام " گوررو " با هنرنمایی" جکی ارل هیلی" نیز برای یافتن افرادی که در پشت پرده این ترور ها قرار دارند به او کمک می نماید. "کریستوفر چنس" با بازی "مارک ولی" مهارت "جک بائر"(24) ، شوخ طبعی "جفری داناوان" (Burn Notice )و خوش تیپی " جیمز باند " را یکجا دارد.
http://persianisland.blogspot.com

۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه

Life unexpected



"زندگی غیرمنتظره "محصول سال 2009 و شبکه CW  می باشد. "لاکس" دختر یتیمی است که در خانه های نگهداری از فرزندان بی سرپرست زندگی می کند. او در سن 16 سالگی تصمیم می گیرد که از زندگی در خانه های دیگران خلاص شودو  برای خود و با دوستانش زندگی کند و برای این کار به اجازه والدین خود نیاز دارد.  او بالاخره پدر خود را که صاحب باری می باشد می یابد ، نام او "بیز" هست و او با دوستان خود به مانند تین ایجر ها در همان محل کار خود بی خیال از همه چیز زندگی می کند ،"بیز" که از وجود " لکس" خبر نداشته از اینکه دختری 16 ساله دارد متعجب می شود. ولی چیزی که "لکس" را بیشتر از همه حیرت زده می کند این است که مادر او "کیت کاسادی" می باشد که ستاره یک برنامه رادیویی مشهور است که اتفاقا "لکس " نیز همیشه به این برنامه گوش می داده است. او با اینکه هیچ گاه مادر خود را ندیده است ولی کاملا نسبت به او احساس نزدیکی می کند.




۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

Gangs of New York




نقدی بر دارودسته نیویورکی با محوریت شخصیت بیل کاتینگ
خواندن این نــقد باعث لو رفتن داستان میشود

فیلم سینمایی "دارو دسته های نیویورک" محصول سال 2002 و به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و به نویسندگی جی کاکس با همکاری "استیون زیلیان" می باشد. داستان فیلم در سال 1963 اتفاق می افتد یعنی دو سال مانده به پایان جنگ های داخلی آمریکا،" آمستردام ولون" جوانیست که به محله "فایو پویت" نیویورک رجعت می کند که انتقام قتل پدرش را توسط فردی به نام " بیل کاتینگ" معروف به "بیل قصاب" بگیرد. بیل که اکنون قدرتمند تر شده و کل ناحیه "منهتن جنوبی" را با دارودسته گانگستری خود می گرداند و هر خلافی در این ناحیه زیر نظر او انجام می شود. آمستردام خود را در دارو دسته "بیل قصاب" جا می کند و سعی می کند هر چه بیشتر به جمع یاران وفادار "بیل قصاب" نزدیک تر شود.


فیلم از فضایی غار مانند، با دیوارهای گلی و مشعل های آویخته شده شروع می شود. گروهی از افراد با صورت ها چرکین و دست های پینه بسته در حال تیز کردن تبر ها و شمشیر ها و آماده کردن چماق های خود هستند. شاید عجیب باشد در میانه قرن نوزدهم ، قرن توپ و آتش و اسلحه، استفاده از ابزاریهایی که در جنگ های صلیببی بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت. با باز شدن در ، دوربین از فضای تاریک داخلی به فضای بسیار روشن خارجی ، یعنی پهنه میدان" پارادیز" نیویورک که پوشیده از برف است حرکت می کند. سکوت فضای یک دست سفید میدان را فرا گرفته ، دو گروه در دو طرف میدان قرار می گیرند، یک طرف خارجی ها که بیشترآن ایرلندی هستند و دیگری "بومی ها" که خود را امریکایی اصیل می دانند ، سخنرانی قرای "بیل کاتینگ" رئیس دارو دسته متخاصم سکوت مرگ آور را می شکند:



"با دعوت من، و بر اساس قانون کهن مبارزه، ما در این مکان منتخب گرد آمدیم ، تا برای همیشه گروهی که باید بر "فایو پویت" سلطه داشته باشد مشخص شود: یا ما ..آمریکایی های اصیل ، که در این خاک زاده شده ایم و یا ایل و تبار اجنبی که این خاک را بی حرمت کرده اند"